نقش رستم مرودشت نقش رستم شیراز نقش رستم در مرودشت محوطه باستانی نقش رستم مرودشت سنگ نگاره های نقش رستم بخش های مختلف نقش رستم نقش رستم
آثار ملی ثبت شده در ایران فارس مرودشت

نقش رستم در شمال شهر مرودشت

پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹
4,223 بازدید بدون دیدگاه

نقش رستم یکی از جاذبه‌های تاریخی و معروف مرودشت است که در نزدیکی شمال این شهر جای دارد. این نقش برجسته، به همراه دیگر جاذبه‌های مرودشت، همه‌روزه پذیرای گردشگران ایرانی و خارجی بسیاری است.

تاریخچه و نامگذاری نقش رستم مرودشت

در ۱۰ کیلومتری تخت جمشید در شهر مرودشت، مجموعه بزرگ و شکوهمندی از گور دخمه‌ها و سنگ برجسته‌های ۳ سلسله بزرگ پادشاهی در ایران یعنی عیلامی، هخامنشی و ساسانی وجود دارد که نام آن نقش رستم است. این سنگ‌نبشته‌ها و گورها، روی یک کوه کنده‌شده‌اند که مردم محلی به آن حسین کوه می‌گویند. از نام‌های دیگر این کوه می‌توان به کوه استخر و کوه نفِشت اشاره کرد.

دلیل نام‌گذاری منطقه نقش رستم به این نام را بر اساس افسانه‌ای قدیمی می‌دانند. بر اساس این افسانه، این منطقه محل رویارویی رستم و اسفندیار بوده و رستم، قهرمان افسانه‌ای شاهنامه در این منطقه توانسته اسفندیار را شکست دهد.

کوه نقش رستم قدمت باستانی دارد و در نقش برجسته‌های آن تصویر پادشاهان هخامنشی و ساسانی و یادگارهای تاریخی از این دو دوره به چشم می‌خورد؛ اما در میان نقش برجسته‌های موجود بر صخره‌های نقش رستم، تصویر افرادی نیز وجود دارد که هویت آن‌ها معلوم نیست.

در میان این اشخاص تصویر فردی باهیبت پهلوانی و کلاه نوک‌تیز دیده می‌شود. برخلاف سایر تصاویر که هیبت و لباس آن‌ها هویت قومی‌شان را مشخص می‌کند، این شخص ظاهر شبیه به هیچ‌کدام از اقوام را ندارد. در بعضی منابع، این تصویر را متعلق به رستم شاهنامه می‌دانند. گرچه بر درستی این نظریه هیچ دلیل روشنی وجود ندارد، نام این منطقه را بر اساس همین نقش رستم گذاشته‌اند.

معماری نقش رستم مرودشت

معماری نقش رستم از دو منظر داخل نقش رستم و داخل مقبره‌های نقش رستم بررسی خواهد شد:

داخل نقش رستم

داخل محوطه نقش رستم مجموعه‌ای از آثار باستانی دوره‌های ایلامی، هخامنشی و ساسانیان وجود دارد. این مجموعه شامل سنگ‌نوشته‌ها، کتیبه‌ها، آرامگاه‌های باستانی و باقی‌مانده برج و باروی پادشاهان ایران باستان است. این مجموعه در دل کوه قرار دارد و کوه نقش رستم با شیبی تند به سمت جنوب غربی امتداد می‌یابد.

بعد از نقش برجسته اردشیر بابکان شکل کوه کاملاً تیز می‌شود و در فاصله حدود ۱۵۰ متری آن دو بنای تراشیده شده از سنگ قرارگرفته‌اند. این بناها به هرم فرورفته شباهت دارند و در فاصله حدود یک متری از یکدیگر واقع‌شده‌اند. این بناها شبیه به محل ذبح دینی هستند و در ساختار آن‌ها نیز نشانه‌هایی از همین کاربری دیده می‌شود.

امروزه باستان شناسان عقیده دارند که این بناها درگذشته آتشگاه بوده است. یکی از این دو آتشگاه از دیگری کوچک‌تر است و در حدود یک متر و ۵۵ سانتی‌متر بلندی دارد. ارتفاع بنای مجاور و بلندتر نیز به یک متر و ۷۵ سانتی‌متر می‌رسد و نمونه‌هایی از این دو آتشگاه در مناطق دیگر مانند پاسارگاد و قلعه سنگ سیرجان دیده می‌شوند. ازآنجا که این بناهای شبیه به هم در نقاط دیگر فارس به دوره ساسانی تعلق دارند، آتشگاه‌های نقش رستم را نیز به این دوره نسبت می‌دهند. البته وجود این آتشگاه‌ها به معنای آتش‌پرست بودن ایرانیان باستان نیست؛ بلکه به دلیل احترام فراوان ایرانیان به عنصر طبیعی آتش درگذشته، آتشگاه‌ها ساخته می‌شدند تا مکانی برای عبادت باشند.

در پای کوه نقش رستم و در فاصله حدود ۱۵ متر از نقش برجسته ایلامی و نقش بهرام، حفاری منظمی به شکل پنج‌ضلعی، توجه باستان‌شناسان را جلب کرده که به نظر می‌رسد محلی برای انبار کردن آب بوده است. امروزه دلیل وجود این گودی را وجود چاهی درگذشته می‌دانند که برای تأمین آب شرب آن را حفر کرده بودند.

داخل منطقه نقش رستم آثاری از دوره‌های تاریخی زیر وجود دارند:

۱– دوره ایلامی از ۲۰۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد

۲– دوره هخامنشیان از ۶۰۰ تا ۳۳۰ سال پیش از میلاد

۳– دوره ساسانیان از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ پس از میلاد

داخل مقبره‌های نقش رستم

در زمان باستان عناصر سه‌گانه آب، آتش و خاک برای ایرانیان قداست داشتند. ایرانیان باستان معتقد بودند که پس از مرگ انسان، اهریمن به کالبد او راه پیدا می‌کند؛ به همین دلیل برای جسد مردگانشان هیچ‌کدام از راه‌های سوزاندن، دفن در خاک و به آب افکندن را مناسب نمی‌دانستند؛ زیرا این کارها را سبب آلودگی عناصر مقدس طبیعت می‌دیدند. بنابراین راه‌هایی برای دفن یا از بین بردن اجساد مردگانشان یافته بودند.

یکی از این راه‌ها بردن پیکر مردگان به دخمه‌ها بود. این دخمه‌ها امروزه نیز باقی‌مانده‌اند. در این دخمه‌ها بدن بی‌جان مردگان توسط پرندگان گوشت‌خوار خورده می‌شد و سپس استخوان‌هایشان را جمع‌آوری می‌کردند و در استودان‌ها یا ستودان‌ها نگه می‌داشتند. راه دیگر مومیایی کردن اجساد و دفن آن‌ها در تابوت‌های سنگی بود. آرامگاه‌های سنگی در دل کوه نیز که از دوران باستان باقی‌مانده‌اند، از دیگر راه‌های دفن مردگان درگذشته بوده‌اند. در منطقه نقش رستم آرامگاه‌های پادشاهان هخامنشی به همراه نزدیکانشان در دل کوه، نمونه‌هایی از این مقبره‌ها هستند.

بخش‌های مختلف مقبره پادشاهان نقش رستم مرودشت

نقش رستم دارای چهار مقبره پادشاهی است که از سمت راست به چپ شامل آرامگاه‌های خشایارشا، داریوش بزرگ، اردشیر اول و داریوش دوم هستند. در ادامه به بررسی کامل هریک از آن‌ها پرداخته خواهد شد:

آرامگاه خشایارشا (۴۶۵ پیش از میلاد مسیح)

خشایارشا پسر داریوش کبیر و چهارمین پادشاه شاهنشاهی هخامنشیان بود که نبردهای زیادی در طول حاکمیتش انجام داد و سرانجام به‌دست یک خواجه به نام میترا و رئیس گارد سلطنتی به نام اردوان در خوابگاهش به قتل رسید.

آرامگاه خشایارشا در شرقی‌ترین نقطه کوه قرار گرفته و حدود ۱۰۰ متر با آرامگاه داریوش بزرگ فاصله دارد. آرامگاه او نیز به شکل صلیبی تراش‌خورده و طرح و مضمون نقوش روی آن شباهت زیادی با آرامگاه داریوش کبیر دارد. شاه در این حجاری روی تخت پادشاهی نشسته و مردمانی از سرزمین‌های دیگر (از هند تا مصر و لیبی) در حال حمل آن هستند. فروهر بالای سر شاه نقش شده و روبه روی وی آتشدان شاهی قرار گرفته که شاه دستش را به سمت آن دراز کرده است.

ورودی گور دخمه حدود ۶ متر ارتفاع دارد. داخل دخمه تنها یک اتاقک وجود دارد که سه قبر در آن دیده می‌شود. قبرها به نسبت آرامگاه داریوش ساده‌تر هستند و گور میانی که درب بزرگ‌تری دارد به‌احتمال‌زیاد متعلق به آمستریس (دختر هوتن، مادر اردشیر اول و همسر خشایارشا) است.

آرامگاه داریوش بزرگ (۵۱۹ پیش از میلاد مسیح)

داریوش سومین پادشاه امپراتوری هخامنشی بود و در سال ۵۲۲ پیش از میلاد با کشتن گئومات مغ به تخت پادشاهی نشست و بعد از ۳۶ سال سلطنت سرانجام در ۶۴ سالگی با مرگ طبیعی از دنیا رفت. آغاز ساخت شهر پارسه (تخت جمشید) در زمان حاکمیت او آغاز شد اما به‌طور کامل به‌پایان نرسید. او در زمان حکومت خود اقدامات بسیار بزرگی مثل ایجاد آبراه دریای سرخ به دریای مدیترانه، تنظیم مالیات‌های امپراتوری، ایجاد راه شاهی و سپاه جاوید و غیره را انجام داد و نام خود را به‌عنوان فردی نیک در تاریخ بشریت به یادگار گذاشت.

بعد از گور دخمه اردشیر اول، آرامگاه داریوش کبیر  قرار دارد که تقریباً در مرکز قرار گرفته و سنگ‌نبشته موجود در این مزار تعلق آرامگاه به داریوش بزرگ را ثابت می‌کند. طبق تحقیقات انجام‌شده به‌احتمال‌زیاد داریوش بزرگ (داریوش اول) ساخت این گور دخمه را همزمان با ساخت کاخ آپادانای شوش و تخت جمشید آغاز کرد. گور دخمه در ارتفاع ۶۰ متری از سطح زمین کنده‌شده و مانند سایر آرامگاه‌ها به شکل چلیپایی است. در این سنگ‌نگاره، داریوش کبیر بر تخت پادشاهی‌ای نشسته که پایه‌های آن به شکل پنجه شیر است و ۲۸ نفر از سرزمین‌های دیگر در حال حمل آن هستند. مانند سایر آرامگاه‌ها، فروهر یا همان ایزد یکتا، بالای سر شاه قرار دارد و آتشدان شاهی کنار داریوش حجاری‌شده است. شاه جامه‌ای پارسی به تن دارد و در دست چپش کمانی را نگه‌داشته و دست راستش را به‌سوی آتشدان دراز کرده است. سمت راست داریوش دایره‌ای قرار دارد که یک هلال در آن دیده می‌شود. علاوه بر این طرح‌ها در دو سوی شاه چند تن دیگر حجاری‌ شده‌اند که به نظر می‌آید از نزدیکان وی باشند.

در بخش پایینی حجاری شاه، درِ ورودی گور دخمه قرار دارد که در دو سویش تعداد ۴ ستون با سرستون‌های کله‌گاوی و طرح یک کاخ دیده می‌شود. از این حجاری‌ها می‌توان دریافت که آرامگاه شباهت زیادی با کاخ تچر (محل زندگی داریوش کبیر و خانواده‌اش) دارد. ازآنجا که هخامنشیان به‌روز رستاخیز اعتقاد داشتند مقبره شاهان را مانند محل زندگی‌شان می‌ساختند چون معتقد بودن مردگان از خواب برمی‌خیزند و زندگی دیگری را آغاز می‌کنند. نکته بسیار جالب‌توجه درباره این گور دخمه دقت در ساخت و ظرافت در حجاری در مقایسه با سایر گور دخمه های دیگر است، همچنین بخش پایینی چلیپای گور دخمه بسیار صیقل‌خورده و لیز است تا دسترسی به آرامگاه را دشوار کند.

داخل آرامگاه ۳ اتاقک دارد که در هرکدام سه گور صندوق مانند قابل‌مشاهده است و گمان می‌رود به‌جز شاه ۸ نفر دیگر از بستگان بسیار نزدیک وی در این جا دفن شده باشند. قبرها تفاوت آن‌چنانی در طرح یا اندازه با هم ندارند و بنابراین تشخیص قبر داریوش از دیگر گورها دشوار است؛ اما اشمیت (باستان‌شناس آمریکایی – آلمانی)، معتقد است که شهبانو آتوسا (مادر خشایارشا، همسر داریوش، دختر کوروش کبیر) حتماً در یکی از این گورها دفن شده است.

براساس اسناد تاریخی، روزی که داریوش کبیر ساخت مقبره به اتمام رساند از پدر و مادر خویش خواست تا از آن بازدید کنند. آن‌ها برای دیدن مقبره از طناب بالابر استفاده می‌کنند اما طناب پاره شده و هر دو آن‌ها جان خود را از دست می‌دهند. داریوش بزرگ دستور می‌دهند که عاملان این حادثه اعدام شوند.

آرامگاه اردشیر اول (۴۵۰ تا ۴۳۰ قبل از میلاد مسیح)

اردشیر اول یا ارتخشتره سومین، پسر خشایارشا و ششمین پادشاه هخامنشی بود. وقتی او پادشاهی خود را آغاز کرد مرزهای شاهی دچار جنگ داخلی بودند. وی پس از درگیری‌های کوتاه‌مدت با مصر و یونان در دربارش به‌صورت خیلی شاهانه‌ای زندگی کرد. او کاخ‌های باشکوه تخت جمشید و شوش را کامل و کار ناتمام پدرش خشایارشا را به‌پایان رساند.

گور دخمه اردشیر اول بلافاصله بعد از گور دخمه داریوش دوم قرار گرفته و با گور دخمه بعدی (داریوش بزرگ) حدود ۳۷ متر فاصله دارد. نمای گور دخمه به شکل چلیپایی ست و ارتفاع آن چیزی معادل ۲۲ متر است. در این سنگ‌نگاره، فروهر دقیقاً بالای سر شاه قرار گرفته و حلقه دور بدنش مانند فروهرِ داریوش دوم بسیار ساده است. شاه در این حجاری یک حلقه به‌دست دارد که روی تصویر فروهر قرار گرفته و آستین‌های لباس شاه روی حلقه را گرفته‌اند. مانند ۳ حجاری دیگر، شاه روی تخت کیانی ایستاده و تخت بران در حال حرکت دادن تخت هستند.

داخل آرامگاه به تقلید از گور دخمه داریوش بزرگ، کنده‌کاری‌شده و ۳ اتاقک دارد. اما تفاوت عمده آن با گور دخمه داریوش در عدم نظم و تناسب هندسی در بخش‌های مختلف از جمله دهلیزهاست. طبق گمانه زنی‌های انجام‌شده گور میانی به اردشیر اول تعلق دارد زیرا به نسبت دو گور دیگر بزرگ‌تر و در ساخت آن دقت بیشتری به‌کاررفته است. به‌احتمال‌زیاد یکی دیگر از گورها به شهبانو داماسپیا (همسر اردشیر اول، مادر خشایارشای سوم) تعلق دارد. گفته می‌شود که وی بلافاصله بعد از مرگ اردشیر اول از دنیا رفت. گور سوم نیز احتمالاً به جانشین منتخب بعد از شاه تعلق دارد.

آرامگاه داریوش دوم (۴۲۰ تا ۴۰۴ قبل از میلاد مسیح)

داریوش دوم پس از اردشیر اول به تخت نشست و تنها حدود ۲۰ سال فرمانروایی کرد. در اسناد تاریخی از دارویش دوم به نیکی یاد نشده و بیشتر وی را فردی راحت‌طلب و سلطه‌جو معرفی کرده‌اند که با خوی شاهان هخامنشی تناقضات زیادی داشته است. این گور دخمه در غربی‌ترین نقطه حسین کوه و دقیقاً روبه روی کعبه زرتشت قرار گرفته است؛ البته طبق تحقیقات انجام‌شده دلیل خاصی مبنی بر عمدی بودن قرارگیری کعبه زرتشت روبه روی گور دخمه داریوش دوم وجود نداشته است.

نمای کلی آرامگاه داریوش دوم مانند ۳ گور دیگر به شکل چلیپایی (صلیبی) کنده‌شده و متأسفانه چهره شاه یعنی داریوش دوم به‌شدت آسیب‌دیده است. مانند سایر نقش برجسته‌های هخامنشی، اهورامزدا (پروردگار هستی) روبه روی شاه قرار گرفته و حلقه دور بدنش مانند گور دخمه اردشیر اول صاف و بدون تزیینات است و بال‌های او برخلاف سایر گور دخمه های نقش رستم خطوط افقی بیشتری دارند. در این نقش برجسته تخت شاهی توسط ۳۰ نفر از تخت‌بران (اورنگ بران) در حال جابه‌جا شدن است و شاه در مقابل آتشدان و زیر نشان اهورامزدا (زیر سایه ایزد یکتا) ایستاده و دوسویش درباریان قرار گرفته‌اند.

ورودی یا دهلیز این گور دخمه با ارتفاع حدودی ۲۸۰ سانتی‌متر، بسیار بی‌دقت کنده‌کاری‌شده و شباهت خیلی زیادی به مستطیل ندارد. داخل آن ۳ اتاقک وجود دارد که ورودی‌های آن‌ها منظم‌تر تراش‌خورده‌اند و داخل هرکدام یک گور وجود دارد. گفته می‌شود که گور میانی بدون شک جایگاه شاه (داریوش دوم) است و یکی دیگر از گورها به شهبانو پروشات (دختر اردشیر اول، همسر داریوش دوم) تعلق دارد اما گمانه‌زنی‌ها درباره اینکه گور سوم برای کیست، بی‌نتیجه مانده است.

بخش‌های مختلف سنگ‌نبشته و نقش برجسته‌های نقش رستم مرودشت

سنگ نبشته‌ها و نقش برجسته‌های متعددی در نقش رستم وجود دارد که در ادامه به بررسی هریک از آن‌ها پرداخته خواهد شد:

سنگ‌نبشته‌های آرامگاه داریوش بزرگ

در دو بخش بالا و کنار در ورودی گور دخمه داریوش بزرگ دو سنگ‌نبشته به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و اکدی وجود دارد که به‌نوعی وصیت‌نامه معنوی داریوش برای آیندگان است.

اولین کتیبه که در قسمت بالایی قرار دارد و به نام کتیبه DNa معروف است نوشته‌ای کاملاً بی‌طرفانه است. کتیبه دوم در کنار در ورودی به نام کتیبه DNb معروف است و نوشته‌ای شخصی به‌حساب می‌آید. در دوره سلوکیان یک سنگ‌نبشته دیگر زیر خط عیلامی کتیبه داریوش نوشته شد؛ اما اطلاعات دقیقی از آن وجود ندارد. البته طبق اطلاعات به‌دست‌آمده از آن گمان می‌رود این نوشته در زمان سلوکوس یکم (افسران مقدونی اسکندر مقدونی) یا پسرش آنتیوخوس حجاری‌شده باشد چرا که برخی از محققان معتقدند که کلمه سلوکوس در این کتیبه قابل‌خواندن است.

سنگ‌نبشته‌ اهورامزدا و اردشیر بابکان

به جرئت می‌توان گفت این سنگ‌نگاره یکی از سالم‌ترین نقش برجسته‌های به‌جامانده از دوره ساسانیان و البته کهن‌ترین آن‌ها است. در این نقش، اردشیر بابکان اسبی آراسته را سوار شده و روبه روی او اهورامزدا سوار بر اسبش قرار دارد. پشت سر اردشیر مردی دیده می‌شود که در حال مگس‌پرانی شاه بزرگ است. زیر پای اسب اردشیر بابکان اردوان چهارم (آخرین شاه اشکانی و زیر پای اسب اهورامزدا)، خدای تاریکی یا اهریمن نقش شده که در اصل نشان‌دهنده پیروزی اردشیر بر اردوان پنجم و اهورامزدا بر اهریمن است. در این حجاری اهورامزدا درحالی‌که تاجی کنگره‌دار بر سر دارد با دست راست خود در حال دادن دیهم یا حلقه مقدس پادشاهی به اردشیر بابکان است و در دست چپ خود نیز شاخه برسم (گندم یا گیاه رستنی) در دست دارد. اسب اردشیر آویزی به گردن دارد که روی نوارهای آویز به ۳ زبان پهلوی اشکانی، پهلوی ساسانی و یونانی متن زیر نوشته‌شده است:

«این است پیکر مزداپرست، خداوندگار اردشیر، شاه شاهان ایران، که نژاد از ایزدان دارد، پسر خداوندگار بابک، شاه»

بر روی بدن اسب اهورامزدا نیز کتیبه‌ای به زبان حکاکی شده که مضمون آن چنین است:

«این پیکر خداوند اهورمزد است»

سنگ‌نبشته‌ نبرد هرمز دوم

این سنگ‌نگاره دقیقاً زیر آرامگاه اردشیر اول و سنگ‌نگاره پدرش، نرسی قرار دارد. در این حجاری هرمز (نوه شاپور اول)، سوار بر اسبی تزیین‌شده زره‌اش را در شکم دشمنی زره‌پوش ایرانی کرده است. هرمز جامه‌ای تنگ و شلواری گشاد به تن دارد و موهای بلند او تا شانه‌هایش رسیده اما متأسفانه تاج هرمز آسیب‌دیده و تنها بال عقاب حک‌شده روی تاج و قسمتی مروارید مانند از آن باقی‌مانده است. پشت هرمز مردی قرار دارد که از روی کلاهش می‌توان دریافت یکی از بزرگان دربار شاه است.

بالای نقش هرمز دوم یک حجاری نیمه‌تمام وجود دارد که به‌احتمال‌زیاد متعلق به آذر نرسه پسر اوست. آذر نرسه تنها چند ماه پس از مرگ پدرش به تخت پادشاهی نشست؛ اما فوراً و به تشخیص بزرگان دربار پادشاهی از سلطنت خلع شد. در این نقش برجسته که جزییات آن به‌درستی قابل‌تشخیص نیست، شاه با صورت ریش‌دار روی تخت پادشاهی نشسته و شمشیر یا عصایی را در دست دارد. دو شخص نیز در مقابل شاه قرار گرفته‌اند که به خوبی قابل‌تشخیص نیستند.

سنگ‌نبشته‌ نبرد شاپور اول

این سنگ‌نگاره بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین نقش برجسته ساسانی در نقش رستم است و در سمت راست و پایین آرامگاه داریوش بزرگ قرار دارد. این حجاری پیروزی شاپور اول بر والرین، امپراتوری روم را روایت می‌کند. شاپور در این سنگ‌نگاره سوار بر اسبی مزین است، تاجی بزرگ و گوی مانند بر سر، گردنبندی بر گردن و گوشواره‌ای به گوش دارد. زیر شکم اسب شاپور کتیبه‌ای به زبان یونانی، پهلوی و پارتی قرار دارد که فقط بخش یونانی آن باقی‌مانده است. در مقابل اسب شاپور مردی میان‌سال (والرین روم) با ریشی مجعد با لباسی رومی زانو زده است و در کنارش مردی بی‌ریش با لباس رومی ایستاده که به‌احتمال‌زیاد کوردیاس رقیب والرین است. این نقش برجسته یکی از زیباترین حجاری‌های دوره ساسانی ست و گفته می‌شود این حجاری زیبا افراد موجود در آن را زنده جلوه می‌دهد. گفته می‌شود که به خاطر وجود والرین در این نقش برجسته به‌احتمال خیلی زیاد تاریخ تراشیدن آن به سال ۲۶۲ میلادی برمی‌گردد.

کنار سنگ‌نگاره شاپور و دقیقاً پشت سر وی نقش برجسته‌ای از کرتیر (موبد موبدان زرتشتی) دیده می‌شود. او صورتی بی‌ریش و کلاهی بلند بر سر دارد. از روی علامت قیچی مانند روی کلاه موبد هویت وی را تشخیص داده‌اند چرا که در نقش رجب و نقش بهرام در سرمشهد نیز همین طرح روی کلاه او دیده می‌شود. موبد انگشت سبابه دست راست خود را به نشانه پرستش شاه به‌سوی او دراز کرده و با احترام ایستاده است. پایین این طرح کتیبه‌ای ۴۸ خطی با مضمون کتیبه شاپور که روی دیوار کعبه زرتشت قرار دارد دیده می‌شود. به‌احتمال‌زیاد این حجاری در زمان بهرام دوم تراش‌کاری شده است.

سنگ‌نبشته‌ بهرام و درباریان

این حجاری دقیقاً زیر آرامگاه داریوش کبیر قرار دارد و در آن بهرام دوم درحالی‌که کلاهی با نقش عقاب بالدار بر سر دارد سوار بر اسبی تزیین‌شده، نیزه‌اش را بر سینه دشمنی فرو کرده که هویت مشخصی ندارد. علاوه بر این فرد، یک نفر دیگر نیز با زره‌اش زیر پای اسب شاه افتاده و به‌احتمال خیلی زیاد مرده است. پشت سر بهرام دوم نیز فردی قرار دارد که پرچمی بر نیزه چوبی افراشته و آن را تکان می‌دهد. بهرام دوم همانند سایر پادشاهان دودمان ساسانی، بالاپوشی تنگ و شلوار گشاد به تن دارد.

کارشناسان درباره دشمن تسلیم‌شده در برابر بهرام می‌گویند که به خاطر لباس‌ها و اسب، وی به‌احتمال‌زیاد هرمز برادر بهرام دوم است که از نبود شاه سوءاستفاده و ادعای شهریاری کرد. بهرام دوم او را شکست داد و فرمانروایی سیستان را به بهرام سوم عطا کرد. گمانه‌زنی‌هایی نیز وجود دارد که بر اساس آن‌ها این نقش برجسته متعلق به پیروزی شاپور اول بر گوریان سوم از امپراطوران روم است. برخی از کارشناسان نیز معتقدند این نقش برجسته متعلق به پیروزی بهرام چهارم بر هونهاها یا قوم هپتال است که از سومت چین و قفقاز به ایران‌زمین حمله کرده بودند. اما در حالت کلی می‌توان گفت که هیچ قطعیتی درباره دشمن بهرام دوم در این سنگ‌نگاره وجود ندارد. این حجاری به‌احتمال‌زیاد در سال ۲۸۵ میلادی تراشیده شده است.

درست است که در نگاه اول سنگ‌نگاره بهرام دوم توجه‌ها را به خود جلب می‌کند؛ اما با کمی دقت می‌توان دید که در دوسوی سنگ‌نگاره دو فرد با ویژگی‌های عیلامیان دیده می‌شود. فرد سمت راست دست‌های خود را به شکل دعا بر روی‌هم قرار داده و در سمت چپ مردی نقش شده که کلاهی پارسی به سر دارد. قرارگیری فرد عیلامی و پارس (که بعدها به آن‌ها هخامنشیان گفتند) رابطه دوستی آن‌ها را نشان می‌دهد.

اما تحقیقات بیشتر نشان می‌دهد که در این نقش برجسته دو فرد عیلامی روی اورنگ پادشاهی با تزیینات مار مانند نشسته‌اند؛ که یکی از آن‌ها خدا و دیگری خدای بانو یا الهه عیلامی ست. طرح مارها هنوز هم از میان سنگ برجسته بهرام دوم قابل‌تشخیص است. احتمالاً نقش سمت چپ بانو و سمت راست خدای عیلامی ست. احتمال می‌رود که این نقش برجسته در دو دوره یکی ۱۰۰۰ قبل از میلاد و دیگری ۷۰۰ قبل از میلاد تراشیده شده باشد.

همچنین سنگ‌نبشته بهرام سوم بالای نقش برجسته بهرام دوم قرار دارد و به خاطر ارتباط معنایی با سنگ‌نگاره بهرام دوم، آن را متعلق به بهرام سوم می‌دانند؛ اما قطعیت آن هنوز مشخص نیست. در این نقش برجسته جوانی بدون تاج با کلاهی که به‌احتمال‌زیاد نقش حیوان دارد در حال شکست دادن دشمن است. از روی نقش کلاه و لباس وی می‌توان دریافت که وی یکی از شاهزادگان درجه اول ساسانی باشد. دشمن شکست‌خورده با دست راستش افسار اسب و با دست چپ نیزه‌ای را به‌سوی شاهزاده گرفته؛ اما از روی لباس‌هایش می‌توان گفت که مقام عالی نداشته است. این حجاری احتمالاً در ۲۸۵ میلادی تراشیده شده است.

سنگ‌نبشته‌ آناهیتا و نرسی

این سنگ‌نگاره، مجلس تاج‌گذاری نرسی، (پسر شاپور اول – پدر هرمز دوم) را نشان می‌دهد. در این طرح ایزدبانوی آناهیتا در حال سپردن حلقه پادشاهی به نرسی ست. شاه تاجی مجلل بر سر دارد و لباس شاهان ساسانی را به تن کرده است. پشت شاه فرد جوانی قرار دارد که به خاطر نوارهای بلند کلاهش او را نوه یا ولیعهد نرسی (هرمز دوم) می‌دانند. به خاطر نیمه‌کاره بودن سنگ‌نگاره احتمال می‌رود که در سال ۳۰۰ میلادی تراشیده شده باشد چرا که در همان سال‌ها نرسی از دنیا رفت و هرمز دوم جانشین وی شد.

صفحه تراشیده بی‌نقش

در جهت غربی حجاری مجلس تاج‌گذاری نرسی توسط آناهیتا، صفحه بزرگ تراشیده و صیقل‌کاری شده‌ای وجود دارد که هیچ نقشی در آن نیست و شباهت زیادی به صفحه تراشیده فرهاد تراش در بیستون دارد. کارشناسان هردوی این صفحه‌ها را به خسرو پرویز نسبت می‌دهند و احتمال می‌رود که او قصد داشته تا طرح بزرگ و باشکوهی از خود به‌جا بگذارد؛ اما با شکست خوردن از امپراتور بیزانس این کار عملی نشد. در سال ۱۸۲۱ میلادی یکی از افراد ثروتمند این محدوده دستور داد تا متن سند ملک حاجی‌آباد را به فارسی نستعلیق در ۲۴ خط داخل این صفحه بتراشند. تنها چیزی که در این صفحه وجود دارد ۳ سوراخ بزرگ مربع شکل است و در کنار آن کتیبه‌ای متعلق به دوره قاجار دیده می‌شود که مضمون آن مربوط به تقسیم آب و زمین‌های کشاورزی اطراف است.

کعبه زرتشت نقش رستم

کعبه زرتشت یک بنای چهارگوش سنگی و پله‌دار است که در مجموعه باستانی نقش رستم و روبه روی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد. در این بنا از تکه سنگ‌های مختلف از جمله سنگ‌های آهکی سیاه‌وسفید استفاده‌شده که برخی از این سنگ‌های سیاه شباهت زیادی به سنگ‌های به‌کاررفته در تخت جمشید دارند. بنابراین با توجه به شواهد می‌توان گفت این بنا در دوره هخامنشیان ساخته‌شده است. سنگ‌های به‌کاررفته در بنا بزرگ و مستطیلی شکل هستند و بدون استفاده از ملاط و با بست های دم‌چلچله‌ای روی‌هم سوار شده‌اند. این بنا از نظر تناسب و اندازه بسیار دقیق است و هیچ ایرادی به آن وارد نیست.

داخل کعبه یک اتاقک وجود دارد که درگذشته توسط ۳۰ پله به در ورودی آن می‌رسیدند. روی دیواره‌های شمالی، جنوبی و شرقی این بنا سه کتیبه به زبان‌های پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی در زمان ساسانیان نوشته‌شده که به‌نوعی مهم‌ترین اسناد تاریخی به‌جامانده از زمان ساسانیان است.

در مورد کارکرد اصلی بنا اتفاق نظری وجود ندارد و ۳ فرضیه اصلی برای آن مطرح است:

۱– آتشگاه: یکی از اولین گمانه‌ها این است که به‌احتمال‌زیاد این بنا آتشگاه بوده چرا که در بخش‌هایی از آن دودهای سیاه آتش دیده می‌شود. فرضیه دیگری که برای آتشگاه بودن کعبه زرتشت مطرح می‌کنند تشابه تعداد پله‌های این بنا با آتشکده زندان سلیمان است. عده‌ای دیگر از محققان نیز می‌گویند که به خاطر ساخت دقیق بنا و وجود کتیبه‌های مهم روی دیواره‌های آن به‌احتمال‌زیاد یک بنای مقدس و پراهمیت بوده است.

۲– رصدخانه: عده‌ای از محققان معتقدند شباهت کعبه زرتشت به زندان سلیمان به این خاطر است که این دو بنا کاربری‌های مشابه داشته‌اند و هر دو رصدخانه بوده و از سایه آن‌ها برای تعیین دقیق زمان استفاده می‌شده است.

۳– آرامگاه: برخی از متخصصان بر این باورند که این بنا یک آرامگاه بوده و شباهت زیادی به آرامگاه کوروش دارد. از سوی دیگر چون کعبه زرتشت در کنار آرامگاه‌های دیگری در نقش رستم قرار گرفته است بنابراین احتمال دارد که کارکردی مشابه آن‌ها داشته باشد.

۴گنج‌خانه: متخصصانی که کعبه زرتشت را گنج‌خانه می‌دانند دو نظریه آتشگاه بودن و آرامگاه بودن آن را به‌کل رد می‌کنند. بن خانه در ادوار مختلف مثل سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان همیشه تمیز و آراسته نگه‌داشته شده پس گمان می‌رود که اشیا ارزشمندی مثل کتاب‌های مقدس و دینی از جمله نسخه اصلی اوستا در آن نگهداری می‌شده است. گمانه دیگری وجود دارد که بیان می‌کند این بنا آرامگاه آخرین بازمانده درستکار هخامنشی، بردیا (پسر کوچک کوروش) است که کمبوجیه او را پنهانی کشت و بعدها توسط ساسانیان به شکل گنج‌خانه درآمد.

همچنین کرتیر موبدی زرتشتی بود که در میان پادشاهان ساسانی قدرت و نفوذ بالایی داشت. او دستور داد تا کتیبه‌ای در ۱۹ خط با مضمون شرح‌حال خویش و خدماتی که انجام داده است، روی دیوار این بنا بنویسند. به‌احتمال‌زیاد این کتیبه در زمان بهرام دوم حجاری‌شده است.

آتشدان‌های سنگی دوگانه

کمی دورتر از حسین کوه، دو ستون سنگی کوچک و بزرگ وجود دارد که به فاصله ۸۰ متر از هم دیگر قرار گرفته‌اند و به آن‌ها آتشدان‌های سنگی می‌گویند. هر دو ستون دارای طاق‌های هلالی شکلی هستند. روی بخش فوقانی ستون فرورفتگی‌های مخروطی شکلی وجود دارد که گمان می‌رود محل قرار دادن پیاله یا آتشدان‌هایی بوده که در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند. ستون کوچک‌تر به‌احتمال‌زیاد مخصوص انجام مراسمی خاص بوده و آتشدان بزرگ‌تر برای گذاشتن آتش درون آن مورد استفاده قرار می‌گرفته است. به‌احتمال‌زیاد قدمت این آتشدان‌ها به اواخر اشکانی و اوایل ساسانیان برمی‌گردد.

اطلاعات بازدید

اگر قصد دارید از نقش رستم مرودشت دیدن فرمایید، اطلاعات زیر را بخوانید:

ساعات بازدید از نقش رستم

ساعات بازدید از نقش رستم مرودشت همه‌روزه از ساعت ۸ الی ۱۸ می‌باشد.

این بنای تاریخی در روزهای تعطیل رسمی، بسته است.

شماره تماس نقش رستم

شماره تماس مجموعه جهت کسب اطلاعات بیشتر: ۶۷۲۰۹۲۷۵-۰۷۱

بهای بلیط نقش رستم

هزینه بازدید از نقش رستم مرودشت در ابتدای سال ۱۳۹۹، برای هر فرد ایرانی برابر با ۵,۰۰۰ تومان و برای هر فرد خارجی برابر با ۵۰,۰۰۰ تومان می‌باشد.

ثبت در آثار ملی ایران

نقش رستم مرودشت در تاریخ ۲۴ شهریورماه سال ۱۳۱۰ هجری شمسی با شماره ثبت ۲۱ در ردیف آثار ملی قرار گرفت.

آدرس نقش رستم

جاده مرودشت به ساروئی، ابتدای روستای زنگی‌آباد

پست های مرتبط

نظرتو برای این جاذبه گردشگری ثبت کن !

مشخصات مکان
دوره اثر
حکومت هخامنشیان
ساعات بازدید
همه‌روزه 8 الی 18 به‌جز روزهای تعطیل
شماره تماس
071-67209275
بهای بلیط برای افراد ایرانی
5 هزار تومان
بهای بلیط برای افراد خارجی
50 هزار تومان
تاریخ ثبت در آثار ملی ایران
24 شهریور 1310
شماره ثبت در آثار ملی ایران
21
آدرس
جاده مرودشت به ساروئی، ابتدای روستای زنگی‌آباد
موقعیت مکانی
نام استان
فارس
مرکز استان
شیراز
جمعیت
5 میلیون نفر
تعداد شهرستان
36
آب و هوا
گرم و خشک
پیش شماره
071
مساحت استان
122,608 کیلومتر مربع
شهر های نزدیک
اردکان
0 مکان ثبت شده
سعادت شهر
1 مکان ثبت شده
شیراز
16 مکان ثبت شده
مرودشت
4 مکان ثبت شده
تبلیغات
نظرتو برای این جاذبه گردشگری ثبت کن !

نمایش نقشه
لیست استان ها